در روزگاری که توپ و تانک جای خود را به امواج سیاه اخبار جعلی و عملیات روانی داده، صحنه نبرد تغییر شکل داده، اما هدف دشمن همان تضعیف اراده ملت ایران است. امروز جنگ شناختی و جنگ روایتها به خط مقدم جبهه تبدیل شدهاند؛ جنگی بیصدا، اما هزارانبار خطرناکتر از تهدیدهای نظامی. روز گذشته محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، با اشاره به همین حقیقت هشدار داد: «در مواجهه با جنگ شناختی و جنگ روایتها، باز هم نیازمند خودآگاهی و ایمان هستیم. مسیر پیشرو پیچیدهتر از گذشته است و دشمنان و استعمارگران همچنان در کمیناند.» این سخن، نه صرفاً یک هشدار سیاسی، بلکه زنگ بیدارباشی است برای همه ما که در عصر هجوم اطلاعات، هر لحظه ممکن است آماج حملات پنهان دشمن شویم. جنگ شناختی، میدان نبرد ذهنهاست؛ دشمن تلاش میکند حقیقت را وارونه جلوه دهد، ارزشها را بیارزش سازد، و امید را با ناامیدی معاوضه کند. ابزاردشمن نه فقط رسانه و فضای مجازی، بلکه شبکهای پیچیده از اتاقهای فکر، هکرهای اطلاعاتی، و جریانهای وابسته داخلی و خارجی است. این جنگ، همانقدر مرگبار است که بمب و موشک، چون هدفش قلب تپنده یک ملت است و میخواهد ایمان و خودباوری را نابود کند.
در این نبرد جدید، زره ما خودآگاهی است؛ اینکه بدانیم دشمن چگونه کار میکند، با چه ابزارهایی ذهنها را تسخیر میکند، و مهمتر از همه، هدف نهایی او چیست. بدون این شناخت، هرکس ممکن است بهسادگی اسیر دام اخبار ساختگی و روایتهای تحریفشده شود. اما خودآگاهی بهتنهایی کافی نیست؛ آنچه این زره را نفوذناپذیر میکند، ایمان است. ایمان به مسیر انقلاب، به درستی اهداف نظام، به وعده نصرت الهی، و به اینکه سربلندی ایران اسلامی در گرو پایداری در برابر فتنههاست. این ایمان، همان نیرویی است که در ۸ سال دفاع مقدس، جوانان را در برابر ارتش تا دندان مسلح صدام و حامیانش پیروز کرد؛ همان ایمانی که در فتنههای پیچیده بعدی، ملت را از امواج تردید و دودستگی عبور داد. مسیر پیشرو بیتردید از گذشته پیچیدهتر است چرا که اگر در گذشته دشمن با صدای بلند تهدید میکرد، امروز با صدای آرام زمزمه میکند تا سنگرها را از درون تسخیر کند. استعمارگران دیگر در قالب چهرههای خشن با لباس نظامی ظاهر نمیشوند، بلکه در قالب کارشناس رسانه، فعال مجازی یا درلباس دوست دلسوز وارد میدان میشوند و روایتهای مسموم را قطرهقطره در ذهن مردم میچکانند.
وظیفه امروز ما، نهتنها ایستادن در برابر این روایتها، بلکه تولید روایت حق، عمیق و جذاب است. آری، باید آنقدر حقیقت را با بیانی قاطع و قابل فهم عرضه کنیم که هیچ جوان ایرانی مجال افتادن در دام روایت جعلی نداشته باشد. این کار، نیازمند آمادگی همهجانبه نخبگان، هنرمندان، اصحاب رسانه، و بسترهای آموزشی است. دشمن همچنان در کمین است و این یعنی لحظهای غفلت برابر است با میدان دادن به او. ما باید همان پاکسازی میدان مین را که رزمندگان در جبهههای جنوب انجام میدادند، اینبار در جبهه اطلاعات و رسانه انجام دهیم؛ با روشنگری، سواد رسانهای، و افشای ترفندهای دشمن. ملت ایران در طول تاریخ بارها نشان داده که اگر خودآگاه و مؤمن باشد، حتی بزرگترین امپراتوریهای دروغ را در هم میشکند. امروز نیز با اتکا به همین دو بال، نهتنها از گردنههای سخت عبور خواهیم کرد، بلکه پرچم حق را در برابر ارتش دروغهای مدرن به اهتزاز درخواهیم آورد. به هر ترتیب در پایان این نوشتار باید عنوان کرد این جنگ، جنگی است که پیروزی در آن فقط با سلاح ایمان زنده و شناخت عمیق ممکن است.