روز گذشته، محمد مخبر، مشاور و دستیار رهبر معظم انقلاب اسلامی، در واکنش به حمله جنونآمیز و تروریستی رژیم اشغالگر صهیونیستی به خاک قطر، که با هدف ترور رهبران جنبش حماس صورت گرفت، جملهای گفت که باید چون زنگ هشدار در گوش جهان طنینانداز شود: «بیش از چهار دهه است ایران هشدار میدهد، سگ هار منطقه برایش فرقی ندارد به چه کشوری حمله کند.» این عبارت، نه یک تشبیه شاعرانه بلکه خلاصهای فشرده از تجربه خونبار ملتها در خاورمیانه است. رژیمی که بنیانش بر اشغال، قتل عام و ایجاد ناامنی بنا شده، هیچ مرزی را به رسمیت نمیشناسد و بین شیخنشین خلیج فارس و سرزمین غزه و فلسطین تفاوتی نمیگذارد. از دید این هیولای بیریشه، همه خاکها غنیمت اشغال و همه ملتها هدف کشتارند. ترور رهبران مقاومت، آن هم در یک کشور مستقل و عضو سازمان ملل، معنایی جز عبور رسمی رژیم صهیونیستی از همه خطوط قرمز حقوق بینالملل ندارد. امروز قطر قربانی است؛ دیروز لبنان، سوریه، غزه، عراق و حتی ایران هدف حملات مستقیم و غیرمستقیم این رژیم قرار گرفتند. حقیقتی تلخ اما غیرقابل انکار این است که صهیونیسم جهانی برای حفظ بقای خود، دشمنی با جهان اسلام را تا ابد در دستور کار دارد.
مخبر در ادامه سخنانش به نکتهای پرداخت که باید به خط درشت بر دیوار هر وزارتخانه و کاخ حکومتی منطقه نقش بست و آن اینکه «داستان تعرض به تمامیت ارضی قطر و انجام ترور توسط صهیونیستها، عبرتی است برای آنهایی که امنیت و توسعهشان را در پیمان ابراهیم و کریدور آیمک جستجو میکنند.» این جمله، نقاب از چهره واقعی معاهداتی برمیدارد که در بوق و کرنا بهعنوان پل صلح معرفی میشوند، اما در واقع ریسمانی پوسیدهاند که ملتها را به چاه عمیق وابستگی و اسارت میکشانند. پیمان ابراهیم، که با سرمایهگذاری سیاسی آمریکا و به دلالی مقامات کاخ سفید برپا شد، نهتنها صلح و امنیت نیاورد، بلکه شهوت تجاوز صهیونیستها را فزونتر کرد. قطر، حتی اگر در صف امضاکنندگان یا طرف مذاکرهکنندگان این پیمان باشد، اکنون باید دریابد که در قاموس تلآویو، امضا و نشست تنها ابزارهایی برای تعمیق نفوذ و آمادهسازی زمین تاختوتاز هستند. کریدور آیمک نیز که با سروصدای تبلیغاتی فراوان به عنوان گرهگشای توسعه منطقهای مطرح شد، در عمل چیزی جز بخشی از طرح بزرگتر واشنگتن و تلآویو برای محاصره اقتصادی جبهه مقاومت و سیطره راهبردی بر مسیرهای تجاری و انرژی نیست. آنچه امروز در قطر اتفاق افتاد، نه یک حادثه مقطعی، بلکه نشانهای از سرانجام اعتماد به این سازوکارها است.
ایران، چهار دهه پیش هشدار داده بود؛ اما بسیاری نخواستند یا نتوانستند پیام را درک کنند. امروز، هر گلوله و هر موشک صهیونیستی که بر سر کشوری غیر از فلسطین فرود میآید، تأییدی خونین بر درستی همان هشدار است. تجربه نشان داده هر کشوری که در برابر این رژیم سر تعظیم فرود آورد، نهتنها بهای سنگین از دست دادن استقلال و عزت خود را میپردازد، بلکه روزی در صف قربانیان مستقیم آن نیز قرار خواهد گرفت. حادثه قطر یک پیام آشکار برای همه دولتها و ملتهای منطقه دارد و آن اینکه امنیت خریدنی نیست، امنیت با معامله پایدار نمیماند و امنیت با پذیرایی از دشمن قسمخورده به دست نمیآید. تنها راه امنیت حقیقی، مقاومت، بازدارندگی و اتحاد ملتها در برابر محور اشغال و تروریسم است. سگ هار منطقه تنها زمانی مهار میشود که صاحبان واقعی منطقه یعنی ملتهای بیدار و دولتهای شجاع با هم پای یک جبهه متحد بایستند. در پایان این نوشتار باید عنوان کرد امروز قطر باید این حقیقت را بفهمد و بداند که هر گامی در مسیر ایستادگی، نهتنها برای خودش، بلکه برای تمام ملتهای عرب و مسلمان منطقه سرمایهای حیاتی است. آری زمانی که قطر هدف قرار گرفت، روزی بود که نقاب صلح دروغین از چهره معاهدات سازش افتاد و ملتهای منطقه بالاخره به ضرورت اتحاد در برابر دشمن واحد بیش از پیش ایمان آوردند.